تعداد صفحات: 15
نوع فایل: WORD
قسمتنی از متن:
فهرست
مشخصات فردی
شكايت عمده
سابقه بيماري فعلي
بيماري قبلي
سابقه يا شرح حال شخصي
معاينه وضعيت رواني
توصيف كلي
خلق و عاطفه
تكلم
اختلالات دركي
تفكر
نظام حسي و شناخت
آگاهي و سطح هشياري
توجه و تمرکز
كنترل تكانه
قضاوت و بينش
قابليت اعتماد
خلاصه يافته هاي مثبت
تشخيص پنج محوري DSM-IV-TR
پيش آگهي
فرمول بندي روانپويايي
توصيه ها
معاينه وضعيت رواني
توصيف كلي
ظاهر: وضع بيمار ناآراسته و نامرتب بود. حالت ووضعيت اندام هنگام مصاحبه خميده رو به پايين بوده و به ندرت تماس چشمي برقرار مي نمود. توازن اندامي نداشته و جانب چپ بدن خود را فرو مي انداخت. سنخ بدني بيمار نسبتا از لحاظ قد و وزن متوسط بود. بيمار از لحاظ نظافت، استحمام و بهداشت عمومي ناآراسته به نظر مي رسيد. مريض حال و رنجور، ناراحت و پيرنما به نظر مي رسيد. از سن واقعي مسن تر به نظر مي رسيد. در حين مصاحبه باليني ادا و اطوار، رفتار كليشه اي، و ستيزه جويي نداشته ولي از لحاظ سايكوموتور بسيار كنده بوده. طرز راه رفتن و حركت نمودن كند بوده. كندي رواني – حركتي و كندي عمومي حركات بدن مشهود بود. نگرش بيمار نسبت به مصاحبه گر بي تفاوت بوده و بي حال و بي احساس به نظر مي رسيد. در مصاحبه همكاري كننده بود. سطح تفاهم و برقراري راپورت خوب بود.
خلق و عاطفه
خلق بيمار بسيار پايين بوده كه در طول مدت مصاحبه مشهود بود و نوسانات كمي را نشان مي داد. خلق افسرده، درمانده و همراه با احساس پوچي و گناه بود. بيمار خود را تحقير مي نمود و خلق نوسانداري را نشان نداد.
بيمار عاطفه اي محدود و كند داشت. در حدود شدت عاطفه و هيجان كاهش بارزي نشان مي داد و جلوه هيجاني وي كاهش يافته بود. بيمار براي شروع، ادامه دادن، يا قطع يك پاسخ هيجاني ناتوان به نظر مي رسيد. عاطفه بيمار با خلق وي هماهنگ بوده و در مجموع افسرده بود.
تكلم
بيمار كم حرف بوده. صحبت خود انگيز نداشته و به آهستگي صحبت مي نمود ولي كيفيات توصيفي وي خو بود. داراي پاسخي بهنجار نسبت به سرنخ هاي ارائه شده از جانب مصاحبه كننده بود. تكلم كند بوده و بيمار زياد من من مي نمود. دچار لكنت زبان بود. وزن كلام عادي بوده و ديس پرسودي مشهود نبود.
اختلالات دركي
توهم و ايلوژن مشهود نبود. اختلال مسخ شخصيت (سردرگمي در رابطه با خود) و مسخ واقعيت (سردرگمي با دنياي بيرون) مشهود نبود.
تفكر
فرايند و فرم تفكر منطقي بود.
در فرايند تفكر اختلالات تداوم فكر مثل تفكر مماسي مشهود نبود. انسداد فكر مشهود نبود. روابط نامفهوم و نامعمول افكار، تداعي صوتي و واژه سازي توسط بيمار وجود نداشت.
محتوي فكر بيمار افكار بدبينانه و افكار خودكشي مي باشد. دل مشغولي هاي ديگر وجود نداشت. وسواس فكري و عملي، هذيان ها،فوبي ها وجود نداشت. بيمار افكار تكراري خودكشي دارد و براي خودكشي در آينده اي نامشخص قصد و نقشه دارد. افكار ديگركشي وجود نداشت. علايم خود بيمارانگاري، و انگيزه هاي خاص ضداجتماعي وجود نداشت. عقايد انتساب و عقايد نفوذ يا عقايد كنترل شدن وجود نداشت.
نظام حسي و شناخت
آگاهي و سطح هشياري
تيرگي يا ابرآلودگي هشياري، خواب آلودگي، بهت، اغماء، بيحالي؛ آگاهي و حالات گريز مرضي (fugue) مشهود نبود.
جهت يابي نسبت به زمان، مكان و شخص وجود داشت و بيمار به طور كامل oriented بود.
حافظه بيمار با پرسش در مورد وقايع بسيار دور، وقايع چند روز اخير و وقاع چند لحظه اخير سنجيده شد و حافظه دور بيمار سالم بوده ولي بيمار در حافظه گذشته نزديك، حافظه نزديك و نگهداري و يادآوري فوري اختلال نشان مي داد. بيمار نگران از دست دادن حافظه خود بود. افسانه بافي مشهود نبود.
توجه و تمرکز
تمركز و توجه بيمار كه با سريال كم نمودن 7 تايي سنجيده شد ضعيف بود. به نظر مي رسد افسردگي شديد بيمار مسئول مشكل در توجه و تمركز وي باشد.
توانايي خواندن و نوشتن توسط بيمار خوب است. توانايي ديداري فضايي توسط بيمار خوب است.
بيمار قادر به تفكر انتزاعي است. مشابهت ها را توضيح مي دهد. معني ضرب المثل هاي ساده را مي داند. پاسخ ها و نحوه ابراز آنها تناسب دارد.
سطح اطلاعات و قدرت هوشي بيمار در حد معمول است.